نبش

این نوشتار نه دغدغه مخاطب دارد نه نگرانی کسب هویت متنی ادبی! بی ادعا زاده شده تا تنها زندگی کند و درک شود!درست مثل دن کیشوت!

نبش

این نوشتار نه دغدغه مخاطب دارد نه نگرانی کسب هویت متنی ادبی! بی ادعا زاده شده تا تنها زندگی کند و درک شود!درست مثل دن کیشوت!

برای ستایش تو

برای ستایش تو

همین کلمات روزمره کافیست

همین که کجا میروی، دلتنگم

برای ستایش تو

 همین گِل و سنگریزه کافیست

تا از تو بتی بسازم  

(شمس لنگرودی)

مثل همیشه برای شیدرخ .. شعرشو بخون شیدی و ببین چرا میگم این آناتما خداست ! زبان منه .. حس منه .. دنیای منه ! اتفاقات و دیالوگ هامون قرینه میشه رو شعر و فضای آهنگش !!


Anathema: Parisienne Moonlight

 

I feel I know you
I don't know how
I don't know why

I see you feel for me
You cried with me
You would die for me

I know I need you
I want you
To be free of all the pain
You have inside

You cannot hide
I know you tried
To be who you couldn't be
You tried to see inside of me

And now i'm leaving you
I don't want to go
Away from you

Please try to understand
Take my hand
Be free of all the pain
You hold inside

You cannot hide
I know you tried
To feel...
To feel...

نظرات 3 + ارسال نظر
[ بدون نام ] 1386,05,24 ساعت 12:57 ب.ظ

مرسی عزیزم واقعا شعرش قشنگ بود .... همینطور آهنگگگگ.... مثل همیشه ...

بهمن 1386,05,24 ساعت 05:51 ب.ظ

سلام سیاوش گل
این شعر شمس، منو یاد یه خاطره نه چندان دور میندازه. البته آرمان میتونه تشریحش کنه اما طنین صدای شمس هنوز تو گوشمه. موفق باشی

دامون 1386,05,27 ساعت 01:11 ب.ظ http://damun.blogsky.com

سیاوش عزیز
سلام
کوندرا حرف خیلی جالبی زده. درک کردن زندگی!!
درسته که زندگی اول و آخرش برای همه یکسانه و برای همون ۹۹/۹۹٪ چیزی که بین این دو جریان داره هم کمابیش شبیه همه. اما ...
درک معنی زندگی همون طور که تو این کتاب خیلی قشنگ تشریح میشه درک احساساتمونْ افکارمون و محیط پیرامون به بهترین شکل ممکن هست. درک و تجربه نفرت تا آخرین حدش. درک لذت که اینجا به صورت لذت جنسی تمثیل میشه تا نهایتش. نه تا اون مرزی که ما برای درکش برای خودمون تعیین کردیم و همین طور الی آخر...
یه جمله کوئیلو رو که من خیلی دوست دارم تو این کتاب اینه:
دیوانه باشید اما مانند عاقلان رفتار کنید. خطر متفاوت بودن را بپذیرید اما سعی کنید بدون جلب توجه دیگران متفاوت باشید
زندگی یه شکسته اما این که از این شکست سرافکنده بیرون بیاییم یا سربلند دست خودمونه.
بازم یاد فروغ افتادم و وهم سبزش:
کدام قله
کدام اوج
مگر تمامی این راههای پیچاپیچ
در آن دهان سرد مکنده به نقطه تلاقی و پایان نمی رسند؟
.....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد