نبش

این نوشتار نه دغدغه مخاطب دارد نه نگرانی کسب هویت متنی ادبی! بی ادعا زاده شده تا تنها زندگی کند و درک شود!درست مثل دن کیشوت!

نبش

این نوشتار نه دغدغه مخاطب دارد نه نگرانی کسب هویت متنی ادبی! بی ادعا زاده شده تا تنها زندگی کند و درک شود!درست مثل دن کیشوت!

برداشت ۱

 

 

به تجربه دریافتم : 

۱- شدت و کیفیت گریه در هر انسانی نسبت مستقیم و «اگر و تنها اگر» با میزان سرکوب های میل-اراده و احساس شکست در زندگی اون انسان داره. گریه و به خصوص کیفیت و شدت اون نشان از میزان کمپلکس های درونی انسان هاست. 

۲- میزان و شدت و کیفیت رنجی که انسان می بره ، درک می کنه و در طی یک اتفاق متحمل میشه نسبت مستقیم با خودآگاهی افراد و کیفیت و سطح درک زیبایی شناختی(سنسورها و شاخک های احساسی به اصطلاح) و شناختیش داره . درک و شناخت و آگاهی بیشتر مساوی دیدن و شناختن (و شاید ساختن!!) ابعاد تراژیک  و رنجبار تری از یک حادثه ی مشترک به نسبت دیگرانه ولی نظر به نقش ها و کارکردهای متعدد خودآگاهی این حجم وسیعتر بار عاطفی در دستگاه تحلیلی و شناختی یک سوژه ی عملگرای پیشرونده می تونه به جای انفعال و ضربه پذیری به دانش و خودآگاهی بیشتر در جهت رشد،اصلاح و تغییر منشاء رنج بدل بشه! 

 

************** 

عکس : پاتوق پر خاطره و امن روزهای پاییز و زمستون من و نوید ! کافه ما - میدون بهار شیراز-زمستون 87

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد