نبش

این نوشتار نه دغدغه مخاطب دارد نه نگرانی کسب هویت متنی ادبی! بی ادعا زاده شده تا تنها زندگی کند و درک شود!درست مثل دن کیشوت!

نبش

این نوشتار نه دغدغه مخاطب دارد نه نگرانی کسب هویت متنی ادبی! بی ادعا زاده شده تا تنها زندگی کند و درک شود!درست مثل دن کیشوت!

خواب

  

۱- عجیب ترین خواب عمرم رو چندی پیش دیدم ! یه لوبیا شده بودم و توی یه دیگ پر از لوبیا چیتی در حال جوشیدن بودم ! دیگ قل قل می کرد و من بالا و پایین رفتن و چرخیدن لوبیا های تقریباْ قهوه ای اطرافم رو می دیدم و خنده ام گرفته بود ولی احساس گرما یا حس بدی نداشتم فقط یه لحظه، یه تجربه جدید بود ! 

 

۲- صبح پا شده بودم ولی از جام تکون نخورده بودم که در پیچ و تاب پتوی رختخواب کنارم شکل یک دست رو دیدم ! آره دست به خودی خود وحشت و تعجبی نداره ولی وقتی چیزی جز دست نمی بینی یعنی دست ادامه و صاحبی نداشته باشه و حدود ۳۰ ثانیه زور بزنی و کلنجار بری تا بفهمی جریان چیه ! خب اوضاع فرق می کنه اینجوری !! بعد از کلی کلنجار رفتن تصویر دست محو شد و همون پیچ و تاب پتو باقی موند و من متعجب و غمگین و ناراحت و نگران از اوضاع مغزی و روانی ام !!  

 

تصادف - سقوط !!

  

به نظرتون چرا ابعاد و تأثیرات خبر سقوط یک هواپیما بسیار گسترده تر و تأسف برانگیزتر و هولناکتر از تصادف های جاده ایه ؟ حتی اگر تعداد مجروحان و کشته شده گان یک تصادف جاده ای بیشتر باشه ؟ یعنی ارتباطی با پروسه و روال حادث شدن سانحه از نظر زمان بندی و کیفیتش داره ؟ اینکه تصادف های جاده ای در یک لحظه اتفاق می افتند و حوادث هوایی با کش و قوس بیشتری که امید نجات رو تا لحظه ی آخر برای همه زنده نگه میداره (و چه فیلمهایی هم در این راستا ساخته شده) و به طرز جالبی وجود قسمتی به نام جعبه ی سیاه (که در هیچ وسیله نقلیه زمینی نیست !) به رمز و راز گونه گی این وسیله و کنجکاوی های پس از وقوع سانحه افزوده ! نمی دونم تو هایپری فکر می کردم میشه ارتباطی با آسمان ، تمثیل سقوط و هبوط داشته باشه ؟ بعید می دونم ! شاید چون نظر به ارتفاع در معرض دیده گان شاهدان بیشتری قرار داره ... !! یا چون وقوعش در نظر همه معادل مرگه و استثناء کم داره یا ... نمی دونم .. یه گیر ساده بود!