حباب !

 

زیر آفتاب داغ بعد از ظهر نشستی روی زمین ، لبه ی کلاه رو هم نمی تونی برگردونی که پشت گردنت نسوزه !! بابت طعم کافور و دل پیچه ی نهار ِ چند دقیقه قبل که از گلوت هم پایین نرفته و درد کمرت از اینکه نشستی -هرچند زیر آفتاب و روی زمین- راضی هستی !! جالبه که همیشه یک چیز بدتر وجود داره که گند ِ ناخرسندی موجود رو پذیرا کنه برات!! قناعت به و رضایت از حداقل هایی که تا دیروز رنج می بردی ازشون و می خواستی فرار کنی ازشون یا تغییرشون بدی یکی از پر رنگ ترین نتایجی بوده که اکثراْ با آغوش باز باهاش برخورد کردند و به نیکی ازش یاد می کنند در این دوره!! ...

صدای الله اکبر و پوتین ها از پشت سرت میاد ! « درود به شرفت ، بیار بالاتر ، ردیف 3 نفر هفتم ، ردیف 5 نظام از راست ... »  از زیر لبه ی کلاه ، دیوار سمت راست رو میگیری و باهاش میری تا به محل نگهبانی دیشب می رسی ، با یادآوری خلاف دیشبت می خندی و ادامه میدی تا با دیدن سقف اتوبوس سفید شرکت واحد از روی حاشیه ی بالایی دیوار پادگان وای میستی ... داره انتهای بلوار روبروی پادگان رو دور می زنه .. به سرسبزی نوک درختهای وسط بلوار نگاه می کنی و بقیه ی تصویر رو توی ذهنت می سازی ...

" غایت ها مرز را نمودار می کنند و در آن سوی مرز، زندگی به انتها می رسد. میل فراوان به افراط در هنر نیز مانند سیاست، نوعی اشتیاق پنهانی به مرگ است... "

مرز آزادی ، آغاز تخیل ، در هجمه و همهمه ی ریز خنده های سطحی و بی وقفه ی پا طلایی ها به گذشته بر میگردی .. اتوبوس خالی اونم در یک بعدازظهر آروم معنا و طعم آزادی میده ! برام نشان آشنائیه از سستی سرخوشانه ی ناشی از رهایی و بی دغدغه گی ... مزه مزه ش می کنم و کم کم از مرز و محدوده ی لحظه ام پر می کشم به خلسه های دلچسب گذشته ... آنقدر افسوس و حسرت و خواهش و کندی و رخوت درونم جمع میشه که حس می کنم شدم اون پیرمردی که 4 سال پیش وقتی با خشم و انزوای ناشی از یک فرار و شکست بعد از انجام کاری در خارج از شهر ، توی اتوبوس ، لمیده بر صندلی ، زیر آفتاب با چشمهای نیمه باز دیده بودمش !!

شیرجه ی عمیقم با فریاد "بر پا" به صخره می خوره و کمونه می کنه به سطح تکرار و اجبار پر چندش بیهوده ی خسته کننده ای که برایم همین فرازهای گاه به گاه رو داشته که بیش از همیشه منو به درونم خزوندند !!

 


Lara Fabian - Adagio
(download: 2.1 mg, stream: 1.1 mg)

**************

یه توضیح هم در مورد آهنگ بدم .. اکثر آهنگ هایی که تو این مدت گذاشتم کارهایی بوده که خیلی دوس داشتم و می پسندیدم و با همون آهنگ اون متن رو نوشته بودم ولی این بار این آهنگ فضاش کاملاْ فرق می کنه با فضای حس و لحظه ای که توصیف کردم . فقط چون دوستش داشتم و اون آهنگی رو که می خواستم برای دانلود و شنیدن پیدا نکردم گذاشتمش ... موزیک متن فیلم ۲۱ گرم رو می پسندیدم هرچند که باز هم متن من گرمه و اون آهنگ و اکثر آهنگ هایی که دوست دارم سردند ( این طبقه بندی حسی و شنیداری منه ) خلاصه که موزیک متن ۲۱ گرم و فیلم مودلیانی و همینطور رکوئیمی برای یک رؤیا از کارهایی بودند و هستند که این روزها در کنار آناتمای تمام نشدنی گوش می کنم !