نبش

این نوشتار نه دغدغه مخاطب دارد نه نگرانی کسب هویت متنی ادبی! بی ادعا زاده شده تا تنها زندگی کند و درک شود!درست مثل دن کیشوت!

نبش

این نوشتار نه دغدغه مخاطب دارد نه نگرانی کسب هویت متنی ادبی! بی ادعا زاده شده تا تنها زندگی کند و درک شود!درست مثل دن کیشوت!

سرخوشی

سرم رو گذاشتم رو دستهام که به صندلی جلویی تکیه دادمشون ! از پنجره باد خنک و دلچسبی میاد . هوا داره کم کم گرم میشه . کیف و کتابم روی پاهامه . عاشق اتوبوسهای خلوت و مسیرهای کم ترافیکم . به جز چند تا صندلی که در اشغال چند پیرمرد که آفتاب گرفتن و چند زن و پیرزن که از ورزش یا خرید برگشتن بقیه صندلی ها خالیه . چشمهامو روی هم میزارم . با وعده دادن یک نخ سیگار در پارک ، زیر سایه ی درخت لذت و سرخوشی ام رو دو چندان می کنم !! سبکم و آزاد و خوشحال . برای اولین بار بی دلیل ! احساس خوشبختی می کنم ! از لای پلکهام به درختان سبز و ساختمان های شیک و بلند نگاه می کنم و به هوای تمیزتر بالای شهر تهران ! خوشحالم .

چه خوبه که هر وقت می خوام میرم سر کار و هر وقت می خوام میام و به خودم می پردازم ! هر کتابی رو که خوشم نیاد ول می کنم و یکی دیگه رو شروع می کنم و هر کدوم رو که بیشتر دوس دارم بیشتر می خونم . حس خوشی و آزادی بهم میده . رخوت و سستی مطبوع سر ظهر بعد از یک صبحانه ی دیر وقت دلچسب .. حسی که مدتها بود نداشتم . آرامش و سکون و خلسه ی دلچسب ، بدون درگیری و دغدغه ی ذهنی ! جداْ یادم نمیاد آخرین بار این حس رو کی داشتم ؟ سالها پیش بود! تمرین ذهنی خوبی بود برای بیرون راندن افکار مزاحم و آزارنده .

نظرات 5 + ارسال نظر
ناشناس 1386,02,21 ساعت 12:08 ق.ظ

خوشا به حالت آرزو میکنم یه حس پایدار برات باشه
ای کاش من بتونم یه لحظه تو زندگیم این احساس رو تجربه کنم...ای کاش...

محسن.ا 1386,02,21 ساعت 05:31 ب.ظ http://abraham.blogfa.com/

سلام سیاوش
متنی که اینجا خوندم خیلی از حال و هوای کامنتی که برام گذاشتی فرح بخشتر بود.این فضاها رو که میگی زیاد تجربه کردم ولی این روزا همونطور که میدونی بدجوری احساس خوشبختی و خوشحالی می کنم؛)

پاندورا 1386,02,24 ساعت 04:40 ب.ظ http://khazan58.blogfa.com

اینکه هروقت هرچی که خسته ات میکنه به راحتی کنار میذاری، بسیار خوب و لذت بخشه
بیمار وزخمیه حوادثم
شیطون ! بهت حسودیم میشه
بلاخره این افکارمزاحمو چه کار کردی؟
سپاس که سرزدی
زود زود بیا پسر

پاندورا 1386,02,25 ساعت 09:16 ق.ظ http://khazan58.blogfa.com

پسر نیستم پسر !
حسن خطرداره حسن!

امین 1386,03,05 ساعت 04:34 ب.ظ

بعضی وقتا که همچین احساساتی رو پیدا می کنم در تعجب می مونم که این حالت چرا به آدم دست میده و وقتی به نحوه گذر زندگیم نگاه می کنم تعجبم دوچندان میشه! و بی تفکر میرم به سراغ انجام یکی از کارهای روزمره ام به همراه رویایی از ارزوها در حین انجام کار.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد