نبش

این نوشتار نه دغدغه مخاطب دارد نه نگرانی کسب هویت متنی ادبی! بی ادعا زاده شده تا تنها زندگی کند و درک شود!درست مثل دن کیشوت!

نبش

این نوشتار نه دغدغه مخاطب دارد نه نگرانی کسب هویت متنی ادبی! بی ادعا زاده شده تا تنها زندگی کند و درک شود!درست مثل دن کیشوت!

انتخاب

فکر می کنم بزرگ شده ، تغییراتی کرده ... سر دو راهی رفتن مونده و موندم ... تصمیمش انگار درسته ولی من هیچ نمی دونم ، از اون تصمیماتی که انگار تا اجرا نشه درستی و غلطش مشخص نمیشه ... کاش برم سربازی و این ۲ سال مثل یه خواب بگذره .. تغییرات و تجربه هامون چی ؟ ما نیاز داریم به تغییر و تجربه ... چه مبهم ... باز هم عقلم داره ناتوان میشه .. هیچ وقت اینطور دست بسته و گنگ نبودم . حس می کنم تاوان اشتباهم یه عمر زندگیه . عشق های به یاد ماندنی و ناب تقریباْ همیشه ناکام بوده اند . عشق های حماسی در فراق نهایی به تاریخ و ابدیت پیوسته اند . تجربه تابحال گفته عشق رو در اوج باید به پایان برد تا نظاره گر فرود ٍ تلخ ٍ ناگزیرش نبود ! ولی اون ... ! دندان بر جگر هم نتوان گذاشت ! چه فیلمی بود این « ماه تلخ » - Bitter Moon - من ِ چارچوب گریز ِ اهل تجربه های نو و بی مرز اگر مقید بشم در پس یک مرگ ، تولدی دوباره خواهم داشت . فعالیت ها و کارهایم متمرکز خواهد شد . به سرانجامی تعریف شده می رسم و اگر همچنان از چارچوب و قیدها در برم که مواجه ام با حس و تجربه و فهم های متفاوت و نو و کمتر تجربه شده و شاید بکر و ناشناخته .. چون به طور عجیبی حس می کنم تانسیل وسوسه برانگیزش را دارم . باید هر چه سریعتر تصمیم بگیرم و دست به چاقو ببرم ! یکی را باید کشت . در هر صورت من قاتلم !
نظرات 1 + ارسال نظر
هدایی 1385,09,04 ساعت 03:34 ق.ظ http://dokhtarebarfi.blogsky.com

تغییر و تجربه؟ هوووومممممممم....راست میگی!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد